خشکسالی و سیل؛ دو روی سکه سوء مدیریت آب

تاریخ : 1400/4/1

وقوع همزمان خشکسالی و سیل در یک منطقه و در زمان واحد را می توان دو روی سکه سوء مدیریت آب و نگاه های افراطی به سدسازی و انتقال آب دانست.

 «پرونده معجزه آبخیزداری»؛ کشور ایران به لحاظ اقلیمی و آب و هوایی از مناطق گرم و خشک دنیا به شمار می رود به طوری که میانگین بارندگی سالانه حدود 250 میلیمتر است و این میزان بارندگی نیز از آنجا که در زمان های مختلف توزیع نمی شود، به صورت سیل و رواناب جاری شده و از دسترس خارج می شود. افزون بر این به دلیل اینکه میزان تبخیر آب در ایران چیزی در حدود 3 برابر میانگین جهانی است و حدود 70 درصد آب های تجدیدپذیر تبخیر شده و به هدر می رود، استعداد این سرزمین برای ابتلا به خشکسالی های ممتد بیشتر خواهد شد. از این رو می توان سیل و خشکسالی را دو روی سکه سوء مدیریت آب دانست که در صورت جمع آوری و ذخیره سازی آب ها نه تنها می توان از از آسیب و خسارات وقوع سیل جلوگیری کرد بلکه می توان از آب جمع آوری شده در فصول گرم و خشک سال استفاده نمود.

راه چاره با خشکسالی و سیل چیست؟

به اذعان بسیاری از کارشناسان، آبخیزداری و آبخوانداری را می توان تنها راهکار مقابله با مشکلات سیل و خشکسالی دانست.آبخیزداری و بویژه آبخوانداریبا رسالت ذاتی نفوذ باران و سیلاب به درون زمین، نقش موثری را در مهار روند تشدید خشکسالی زمین ایفا می نماید. بر اساس ارزیابی های صورت گرفته، هر هکتار آبخیزداری530 مترمکعب و هر هکتار آبخوانداری بطور متوسط بیش از1000 مترمکعب آب را در سال به زمین نفوذ می دهد که موجب تقویت ذخیره آب سبزدر خاک و آب آبیدر آبخوان چاه ها، چشمه ها و قنوات می گردد. نتایج حاصل از تحقیقات پاک پرور و همکاران در ایستگاه آبخوانداری گربایگان فسا نشان می دهد که65 درصد این نفود بصورت عمقی بوده و موجب تغذیه آبخوان های زیرزمینی می گردد.

آثار و نتایج مثبت آبخیزداری و آبخوانداری در مهار آب و مقابله خشکسالی در حالی است که دولت های مختلف به این مساله مهم غفلت نموده و بیشتر به سمت سدسازی (و در سال های اخیر انتقال آب) متمایل بوده اند. در این باره باقر قرمزچشمه «عضو هیئت علمی پژوهشکده حفاظت خاک و آبخیزداری» معتقد است: «تنها گزینه مدیریت کلان آب در کشور آبخیزداری و آبخوان داری است ولی متاسفانه دولت به جای هزینه در این بخش فقط سد ساخته است. سدهایی که با جمع شدن آب پشت آنها حق آبه پائین دست خود را حذف می کنند. در بازدیدی که از منطقه نیک شهر و قصر قند سیستان و بلوچستان داشتیم متوجه شدیم که این منطقه ذخیره آبی خوبی دارد ولی دولت به جای انجام عملیات آبخیزداری و آبخوانداری دراین منطقه، بر روی رودخانه کاجو سد احداث کرده و در پایین دست سیستم آبیاری را توسعه نداده و در نتیجه آب پشت سد به پایین دست منتقل نشده و کشاورزان از آن بی بهره هستند. همین امر باعث شده که منطقه دشتیاری از آب بی بهره بماند و حق آبه بخش کشاورزی نادیده گرفته شود. این موضوع منجر به مهاجرت های بسیاری به اطراف چابهار شده است. از طرفی در سیل های اخیر هم دیدیم که سدهای ساخته شده حتی نتوانست جلوی خسارت را بگیرد.»

نقش سدسازی در ایجاد پدیده خشکسالی

نگاه های افراطی به سدسازی برای کنترل آب های تجدیدپذیر، خسارات فراوانی را به دنبال داشته است که از جمله مهمترین آن می توان به پدیده خشکسالی و ایجاد کانون های ریزگرد با نابودی پوشش گیاهی برای ساخت این سدها اشاره کرد؛ این در حالی است که آبخیزداری و آبخوانداری نه تنها این معایب و مضرات را ندارد بلکه این آبخوان ها نیز تغذیه نموده و نقش سازنده ای در مقابله با خشکسالی خواهد داشت. در این باره قرمزچشمه معتقد است: «سیل باید اتفاق بیافتد ولی بایستی مدیریت شود. اگر سیل در دشت خوزستان وارد نشود مشکلات زیادی پدید می آید. سدهای زیادی ساخته شده و تصور براین است که این سدها باعث رونق خوزستان شده ولی نتیجه عکس آن رخ داده است. اگر این سدها نبود بخشی ازسیل هرسال وارد دشت می شد و مواد مغذی را وارد آن می کرد و باعث آبشویی و زهکشی می شد. در نهایت شوری زمین کم و پوشش گیاهی خوبی در منطقه پدید می آمد. علت اینکه در بسیاری از مناطق کانون گردو غبار وجود دارد هم همین است زیرا با فقدان پوشش گیاهی در آن مناطق مواجهیم. آبخیزداری با کاهش ضریب رواناب سطحی و افزایش نفوذ، در سرشاخه ها رواناب را کاهش داده و تاحدود زیادی سیلابهای مخرب را کاهش داده و در نتیجه در پایین دست به شدت از خسارات آن کاسته می شود.»